حجت الاسلام والمسلمین سید عباس حسینی قائم‌مقامی

حجت الاسلام والمسلمین سید عباس حسینی قائم‌مقامی_

و وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً (سوره اعراف آیه ۱۴۲)
این آیات همه سخن گفتن خدا با انسان است. برای اینکه خدا با انسان صحبت کند، منتظر چه چیزی هستیم؟ آیا منتظریم که حتماً کوه طور، غار حرا یا مسجدالحرامی باشد؟ اینطور نیست. در هر لحظه اگر سمع وجود داشته باشد، خدا در حال سخن گفتن است. “ان فی ذلک لآیات لقومٍ یسمعون” (سوره روم آیه ۲۳) برای کسانی که بشوند و اهل شنیدن باشند.
🔻امروز هم به طور خاص دور هم بودن و دعای گروهی موضوعیت دارد. بارها گفته ام با هم یا الله گفتن موضوعیت دارد. اصل دعا چیست؟ در دعای ابوحمزه ثمالی می آید: «وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَیْکَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلتُ بِکَ استِغاثَتی بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی» تمام این دعاها بهانه است، توجه به تو مهم است. ما معمولاً دعا را به اظهار نیاز تعریف می کنیم. خداوند که به اظهار نیاز احتیاجی ندارد. مگر نیاز من را نمی داند که باید آن را به زبان بیاورم؟ «حسبی حسبی علمه بحالی عن دعائی / عن سؤالی» همین که او می داند از سؤال و دعای من به آن مفهوم کفایت می کند؛ پس دعا صرفا به معنای بیان حاجت نیست . یکی می گوید من فقط “تو” را می خواهم و اصلاً دعایش خالی از این قبیل نیاز است.
🔻آیه “مواعده” چقدر زیباست. اهل معرفت این ایام ( از اول ذی القعده تا عید قربان) را ایام “مواعده کلیمی” می گویند. مواعده به معنای قرار ملاقات عاشقانه و وقت عشقبازی با خداوند است:
“وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً”( اعراف / ۱۴۲)
در این آیه لحن محبت آمیز و ویژه پروردگار با موسی( ع) چقدر برای انسان رشک برانگیز است . می فرماید ما از موسی وقت ملاقات خواستیم. موسی هم با اینکه از پیامبران اولوالعزم بود ، اما در مقایسه با مثل وجود مقدس حضرت حبیب الله ، جناب رسول الله (صلوات الله علیه) در درجات نهایی عبودیت نبود ؛ لذا در آن ماجراها نیز جناب خضر به فرمان خداوند ، به او کاستی هایش در نسبت با جهان غیب را نشان می دهد. اما خدا با همین موسی، مواعده می کند و از او وقت ملاقات خاص می گیرد. خدا وقت ملاقات می گیرد، نه اینکه موسی درخواست کند. موسی طلب داشته، اما درخواست از طرف موسی نبوده است. خداوند با او قرار عاشقی می گذارد ، آن هم سی شب!
وه ، چه وقتی است، وقت و شب عاشقی!
الا ای دولتی طالع، که قدر “وقت” می‌دانی
گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش
شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان
که مهتابی دل افروز است و طَرف ِ لاله زاری خوش
🔻می گویند در روز عرفه مستحب است نمازت را زیر آسمان بخوانی. این ها همه نمادین است. یعنی آسمان باز است. «فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ» در آسمان باز است و همینطور پی در پی آسمان رحمت می بارد ” یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا”
…و ابزار عروج هم در اختیار توست. قدر نماز را بدانیم، اسباب عروج است : ” الصلاه معراج المؤمن”.
🔻 حالا در این آیه شریفه می فرماید: «ما از موسی طلب کردیم، اما برای سی شب وعده گرفتیم و سپس ده روز دیگر اضافه کردیم تا کامل شود.» چرا خداوند از اول چهل روز وعده نگذاشت؟ مگر نمی دانست؟ می خواست ناز کند؟ اگر می خواست ناز کند که همان اول خودش قرار نمی گذاشت بلکه منتظر می ماند تا اول خود موسی درخواست کند. راز این تکمیل و افزایش مدت ملاقات از سویدپروردگار، به همان مسئله ای برمی گردد که بارها گفته ایم: ارتباط انسان با خداوند هیچ گاه ارتباط یک سویه و خاموش نیست. سی شب خدا با موسی قرار گذاشت، موسی هم در این سی شب خاموش و صامت نبود ، بلکه معلوم می شود که به تعبیر عوامانه خودمان، خدا را سر ذوق آورد و از خودش ظرفیت نشان داد. با خدا خوش زبانی کرد. جواب خدا را خوب پس داد و در نتیجه با پروردگارش، دیالوگ و گفت و گو درگرفت. و اثر این گفتگو و تحبّب این شد که ملاقاتی که سی شب بود، خدا آن را تکمیل کرد و آن را به چهل شب افزایش داد. این بار هم باز خدا خواست ، موسی نگفت ده روز اضافه کن. خدا خواست؛ چرا؟ زیرا دید موسی از خودش ظرفیت نشان داده است و قدر وقت را دانست و صحبت یار را قدر دانست . به عبارت صریح تر، موسای سی شب قبل یعنی در آغاز مواعده، آمادگی، ظرفیت، استعداد و قابلیت چهل روز را نداشت.