چاپ امید به قول موسسش با امید به خدا شروع شد. حاج حسن سخاوی با گذر از مشقت ها به امید رسید و ادامه داد و رشد کرد. در این مجال اندک نمی خواهم از حرفه ای گری و و نحوه اداره این چاپخانه صحبت به میان آورم یا از اتفاقاتی را که موسس آن در عرصه صنعت چاپ تبریز رقم زده است، چیزی بگویم.
بیشتر قصد من توضیح اجمالی است پیرامون نقش موسس این امیدخانه در موقعیت یک ارتباط گر با داشتن ابزار ارتباطی مانند صنعت چاپ یا چیزی در این مایه است. فرم ارتباط را ما بلد نیستیم! عموما وقتی از چیزی می خواهم حرف بزنم و بگویم بلد نیستیم منظورم با داشتن بازخوردها و تجربه ها از جامعه و بعنوان کسی که کمی در عرصه ارتباطات تحصیلاتی هم داشته است می گویم بلد نیستیم.
دو جوان از دو قماش را که با عقاید متفاوت با هم یکجا جمع نمی شوند را بگیرید تا دشمنی های سلیقه ای سیاسی و الا ماشاالله از این بلد نبودنها سراغ داریم.شاید برای حاج حسن آقا سخاوی عرصه چاپ به دست گرفتن یک قسمت از همین اجزای ارتباطی بود و خواسته و نخواسته و بخاطر شغلی که انتخاب کرده بود با اهالی رنگارنگ فرهنگ و اجتماع مانوس هم بود. آیت اللهی که به چاپخانه اش می آمد و ساعتی می نشست تا کسی که اصلا در عوالم دین و مذهب سیر نمی کرد تا اقشار مختلف از صاحب نامان و اسم و رسم دارها تا دستفروشی که طبقه بالای چاپخانه را انبار خودش کرده بود و کرکره دست فروشی اش را به ساعت چاپخانه تنظیم می کرد!
امیدخانه سخاوی روزانه محل رفت آمد آدم های مختلفی بود و برای خودش تیمچه ای و محل گذری و صاحب آن با داشتن اخلاق و اعتقادات منحصربفردش، دایره ارتباطی وسیعی را ترسیم کرده بود که بخوبی می شد با او گرم گرفت و گفت وشنید… و این را می شود از دایره دوستان و آشنایان او درک کرد و فهمید.
اکنون نسل ما به هزار و یک دلیل امیدهای چاپ نشده فراوان دارد شاید اصلی ترین علتش ندانستن رمز و راز رسیدن به مفهوم دقیق ارتباطی است. چیزی که در انتشار آن باید کوشید و همانند حاج حسن آقا سخاوی امید را چاپ کرد!
مفهوم واقعی ارتباط در میان گذاشتن و تقسیم ‏کردن است. دوسویه بودن ارتباط هم که یک اصل است و با داشتن بازخورد به ارتباط موثر و مداوم اتفاق می افتد. بنظرم اصلی ترین اتفاقی که در این امیدخانه همین نوع اتفاقات بود والا در دنیای امروز به زعم خیلی ها ماشینها و وسایل ارتباطی با سرعت فراوان در انتشار پیام هستند، اما امید و مفهوم اصلی ارتباط چیز دیگری است و آن تکثیر پیام محبت است و بنظرم این اتفاق در چاپ امید می افتاد و ان شالله هم از این پس خواهد افتاد…

نقی فرشباف تقی نژاد