در روزهای دهه فجر و روزهای پرافتخار سالگرد پیروزی انقلاب بار دیگر این تجربه درخشان و تابناک را مرور می کنیم. از سویی به گذشته پرفراز و نشیبی می نگریم که حاصل مجاهدتها و جان فشانی های امام و امت است و از سوی دیگر به آینده ای نظر داریم که باید به تعبیر رهبر انقلاب در گام دوم طی شود.
اکنون بعد از گذشتن چهاردهه از پیروزی انقلاب با نسلی مواجه هستیم که به طور طبیعی خاطره ای از آن روزها ندارد و مانند پدران و مادران خود در متن حوادث انقلاب حضور فیزیکی نداشته است.
برای نقل صحیح این میراث گرانبها و امانت گرانقدر امام و شهیدان به فرزندان مان ناچار باید قدری از فضای عاطفی ذهن خود دور شویم و آنچه برای خود بدیهی و غیر قابل خدشه می دانیم یکبار دیگر از چشم این مخاطب تازه مرور و بازنگری کنیم.
این مخاطب دیدگاه ها و شیوه ها و فهم و ادبیات خاص خودشان را دارند زیرا به قول امیر مؤمنان خلقوا لزمان غیر زمانکم/ برای روزگاری تازه آفریده شده اند و اگر ما روایت صحیح خودمان را از حقیقتی که تجربه کرده ایم به زبان منطق و عقلانیت عرضه نکنیم دیگران هر طور که بخواهند روایت خود را غالب خواهند کرد.
شنیدم غسان بن جدو مدیر شبکه تلویزیونی المیادین که چهره سرشناس رسانه های عربی و بین المللی است گفته بود: نخستین بار خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی را ما بعد از دقایقی اعلام کردیم اما برخی دوستان ایرانی گلایه کردند که چرا خبر منتشر شده است! او به دوستان ایرانی گفته بود اگر من این خبر را از رسانه جریان مقاومت منتشر نکنم بعد از چند دقیقه رقبای من در جبهه مقابل آن را منتشر خواهند کرد، اما تنها تفاوت این است که آنها هر طور بخواهند نگاه و فهم مخاطب را شکل می دهند و روایت آنان در فضای عمومی مسلط خواهد شد!
در دنیای امروز تقریبا جلوی نشر هیچ چیزی را نمی شود گرفت، از همین رو رقابت حرفه ای رسانه ها در نشر یا عدم نشر اخبار نیست بلکه آنان در شکل انتشار اخبار با هم مسابقه می دهند و به اصطلاح دعوا نه در گفتن و نگفتن بلکه بر سر چگونه گفتن است.
هنر ما در انتقال مفاهیم و ارزشهای انقلاب اسلامی باید این باشد که حقایق را با زبان درست و منطقی به مخاطب جدید منتقل کنیم. ب
بنابراین قرار نیست کاستی ها و ناکامی های کارنامه انقلاب را پنهان کنیم و چشم را بر روی واقعیت ها ببندیم و تنها بر دستاوردها و نکات مثبت تمرکز کنیم زیرا اگر ما واقعیت ها را بر زبان نیاوریم رسانه های دیگر و زبان های دیگر و منابع دیگر هر طور بخواهند همه آنها را خواهند گفت، بلکه باید بکوشیم تا فرصت را از آنان بگیریم و فضا را برای نقد درون گفتمانی داخل خانواده انقلاب و خانه ایران فراهم سازیم.
بیان نقاط ضعف دلیل تضعیف نیست بلکه تاکید بر نقاط قوت و کمک به اصلاح در آینده است و بر این اساس بین انتقاد سازنده و انتقاد مخرب تفاوت می گذاریم.
زیرا لازمه تحسین و اصلاح مسیر چهل سال آینده این است که اشکالات را مرور کنیم و با اعتراف صادقانه به مشکلات و کمبودها صداقت و حسن نیت خود را برای بهبود و تکامل نشان دهیم.
همان قدر که باید با سوء نیت ها و تخریب ها و دشمنی ها مقابله کرد، باید با همان جدیت و قاطعیت مسیر را برای نقد خیرخواهانه و منصفانه هموار ساخت، پیش از آنکه بدخواهان این فرصت را از ما بگیرند و داستان را آن گونه که می خواهند برای فرزندان ما نقل کنند.

محمدرضا زائرى