تیم های بزرگ فوتبال معمولا به چیزی غیر از قهرمانی های پشت سرهم راضی نمی شوند. این وسط اصلا مهم نیست تیم چند هفته پیاپی حریفان را گلباران کرده است؛ اگر در نهایت دست باشگاه از جام خالی بماند، همه اعضا توبیخ خواهند شد. در طرف مقابل کم نیستند تیم هایی که حتی با یک برند هم سر از پا نمی شناسند. احتمالا برای شما هم پیش آمده خوشحالی بی امان طرفداران یک تیم بعد از بردی کاملا معمولی را تماشا کرده باشید. اینطور وقت ها آدم پیش خودش هزار تا فکر و خیال می کند. خب مگر یک برد ساده ارزش این همه خوشحالی را دارد؟

بردهای کوچک نه فقط در دنیای فوتبال، بلکه در عرصه کسب و کار هم روی می دهد. مواردی مثل بهبود ارتباط با همکاران، افزایش یک پله ای کیفیت کاری اعضای شرکت یا حتی برگزاری موفقیت آمیز یک دوره آموزشی از جمله مواردی است که در قالب موفقیت های کوچک دسته بندی می شود. راستش را بخواهید، چنین دستاوردهایی آنقدر بزرگ نیست که موفقیت بلندمدت برند را تضمین کند اما هرچه باشد یک گام کوچک به سوی جلو محسوب می گردد.

 

ما در این مقاله قصد داریم کمی درباره اهمیت موفقیت های کوچک حرف بزنیم. اگر فکر می کنید چنین دستاوردهایی حتی ارزش توجه ندارد، دیر یا زود دردسرهای بزرگی سر و کله شان برای شما پیدا خواهد شد. داستان خیلی دراماتیک شد، نه؟

از قدیم گفته اند موفقیت های کوچک هستند که موفقیت های بزرگ را می سازند. ما در این مقاله قصد داریم به شما نشان دهیم چرا باید علاوه بر اهداف بزرگ، نیم نگاهی هم به دستاوردهای کوچک داشته باشید. پس قلم و کاغذ را بردارید تا کلاس مان را شروع کنیم.

تقویت انگیزه اعضای شرکت: چه کسی از یک جشن کوچک استقبال نمی کند؟

ساعت های کاری گاهی اوقات به کندترین شکل ممکن سپری می شود. به طوری که آدم دوست دارد کلی از حقوقش کم شود، اما زمان سریع تر بگذرد. مدیران کارکشته خیلی خوب می دانند که کارمندان خسته هیچ مزیتی برای کسب و کارشان ندارند. درست به همین خاطر همیشه دنبال اضافه کردن اندکی شادی به محیط کار هستند. خب چه بهانه ای بهتر از عملکرد عالی کارمندان و کسب یک موفقیت کوچک؟

شاید شما به عنوان یک کارآفرین یا مدیر صفر کیلومتر درکی از جشن های کوچک نداشته باشید، اما کارمندان تان حسابی با آن سرحال می آیند. گاهی اوقات اتفاقات بی نهایت جزئی طوری در ذهن آدم حک می شود که تا سال های سال خاطره شان حال آدم را خوب می کند. جشن هایی که در پی موفقیت های کوچک گرفته می شود، یکی از همین خاطره هاست.

کمک به مثبت نگری: حلقه گمشده کارآفرینی مدرن

کارآفرینان دلایل بسیار زیادی برای بدبینی به اوضاع بازار و استارت آپ شان دارند اما آیا واقعا چنین نگرشی به دردشان می خورد؟ بی شک هیچ رهبر تجاری موفقی در دنیا با بدبینی محض نتوانسته برندی چند میلیارد دلاری بنا کند. پس چرا بعضی از کارآفرینان دائما از عینک تیره و تار بدبینی استفاده می کنند؟

اگر قرار باشد ما جوابی برای سوال بالا پیدا کنیم، یک راست می رویم سراغ عادت های عجیب و غریب در دنیای کسب و کار. باور کنید یا نه، خیلی از کارآفرینان راهکار دیگری به غیر از شک و تردید در همه چیز بلد نیستند. درست به همین خاطر دائما در ارتباط با همکاران یا مشتریان دچار مشکل می شوند. جشن های کوچک برای موفقیت هایی که معمولا به چشم نمی آید، ایده خوبی برای کنار گذاشتن مقطعی دنیای تیره و تار خواهد بود. حداقل اینطوری کمی به خودتان و دیگران فرصت می دهید تا طور دیگری فکر کنید.

نگاه مثبت به آینده کسب و کار و عملکرد کارمندان اصلا نکته بدی نیست. قبول دارم زیاده روی در این شیوه عاقبت خوشی به همراه ندارد، اما نباید کاملا در برابرش گارد داشته باشید. کافی است یک دقیقه هم که شده خودتان را جای کارمندی قرار دهید که همیشه با مدیری خوش بین سر و کار دارد. شما را نمی دانم، ولی من که حاضرم حتی با حقوقی کمتر در چنین فضایی کار کنم. مگر کسی این روزها حوصله یک مدیر بدبین و همیشه بداخلاق را دارد؟

 

تمرکز بیشتر بر روی اهداف بزرگ: پیشرفت گام به گام

کسی در مسابقه ماراتن برنده می شود که در تمام طول مسیر خستگی ناپذیر ظاهر شود. فرقی ندارد یک دونده چقدر سریع مسابقه را شروع می کند، اگر نتواند به خط پایان برسد حتی یک نفر هم اسم او را به یاد نخواهد آورد. یادتان که نرفته؟ هیچ کس بازنده ها را به یاد نخواهد آورد!

گاهی اوقات آدم ها لازم دارند تا موفقیت شان در کار را مشاهده کنند. اینطوری نه تنها روحیه بهتری کسب می کنند، بلکه امیدواری شان برای ادامه مسیر نیز بیشتر خواهد شد. چنین حس و حالی دقیقا مثل مشاهده تابلوها در جاده است. وقتی آدم هرچند دقیقه یکبار نزدیک شدن به مقصد را روی تابلوها ببیند، خوشحالی بیشتری بابت رسیدن به مقصد نهایی خواهد داشت، مگر نه؟

جشن های کوچک به شما و تیم تان کمک می کند تا بدون هیچ دردسری موفقیت های بزرگ را جلوی چشم تان تصور کنید. اگر کسی را سراغ دارید که با چنین تصویرسازی دقیقی انگیزه اش برای کار بیشتر را از دست می دهد، ما را هم بی خبر نگذارید.

جمع کردن اعضای شرکت کنار هم: شناخت بهتر تیم ها از یکدیگر

اعضای شرکت شما هرچند وقت یکبار دور هم جمع می شوند؟ منظور ما دورهمی های رایج در بین هر بخش از شرکت نیست، بلکه تک تک اعضای شرکت را مدنظر داریم. احتمالا کمتر شرکتی در دنیا هست که تمام کارمندانش را یکجا جمع کند. البته این کار برای کسب و کارهای کوچک خیلی راحت تر از برندهای بزرگ با هزاران کارمند خواهد بود. سوال اصلی اینجا دلیل چنین کاری است. هرچه باشد کارمندان در طول روز کلی کار دارند و خودشان به اندازه کافی حواس شان پرت می شود. پس چرا باید دودستی یک دلیل تازه برای حواس پرتی به آنها بدهیم؟

جشن هایی که برای موفقیت های کوچک برگزار می شود، بهانه خوبی برای دورهمی تمام اعضای شرکت خواهد بود. به طوری که اعضا به خوبی با یکدیگر آشنا شده و ارتباط شان را تقویت کنند. در دنیایی که تمام بخش های کسب و کار در هم تنیده شده، فعالیت مجزای تیم ها راه به جایی نخواهد برد. پس چه بهتر که آنها را هرچه زودتر با هم آشنا کنیم. اینطوری دست کم ارتباط شان با هم روی کیفیت کاری نیز تاثیر خواهد گذاشت.

قدردانی از کارمندان: نکته ای کمتر مورد توجه

آخرین باری که از کارمندان شرکت به خاطر عملکرد مناسب شان تشکر کردید، چند وقت قبل بود؟ باور کنید یا نه، خیلی از مدیران اصلا میانه خوبی با قدردانی از کارمندان ندارند. انگار که اعضای شرکت باید تحت هر شرایطی به کار ادامه داده و حتی خم به ابرو هم نیاورند. در چنین اوضاعی بسیاری از کارمندان در طول زمان انگیزه شان برای کار و تلاش را از دست می دهند. آن وقت یک مدیر می ماند و کلی کارمند بدون انگیزه که هیچ کاری را درست انجام نخواهند داد.

جشن های خودمانی برای موفقیت های کوچک موقعیتی بی نظیر برای قدردانی از کارمندان است. اشتباه نکنید، منظور ما قدردانی بی جهت از اعضای شرکت نیست. هرچه باشد کار شما باید یک حساب و کتاب خاصی داشته باشد. پس چه بهتر که معیارهای تان برای قدردانی از کارمندان را از همین حالا به صف کنید. اینطوری دیگر لازم نیست خیلی کارتان را سخت جلو ببرید.

برخی از مدیران دوست دارند نیروی کارشان همیشه وقت شناس باشد. از سوی دیگر برخی از کارآفرینان همیشه به پیشرفت مهارت های کارمندان بها می دهند. معیار شما هرچه باشد، باید اول از همه آن را به خوبی برای کارمندان توضیح دهید. بعد هم در جشن های کوچک از کارمندانی که بیشترین پیشرفت در این زمینه را داشتند، قدردانی کنید. اینطوری نه تنها کارتان خیلی راحت تر جلو می‎رود، بلکه دیگر مشکلی از نظر سطح تاثیرگذاری بر روی کارمندان نخواهید داشت.

یادتان باشد، کارمندان هم متر و معیار خاص خودشان برای ارزیابی اوضاع شرکت و مدیران را دارند. بنابراین همانطور که شما با سخت گیری تمام شروع به ارزیابی شرایط می کنید، کارمندان هم چنین آزمایش کلیدی را دنبال خواهند کرد. به طوری که بعد از مدت زمانی کوتاه نظرشان درباره یک شرکت از این رو به آن رو می شود.

جشن هایی که برای موفقیت های کوچک گرفته می شود، فرصت مناسبی جهت ارزیابی متقابل مدیران و کارمندان از یکدیگر است. پس چه بهتر که از این فرصت ها زود به زود استفاده کنید. وگرنه به جای ارزیابی های دقیق باید براساس شانس و تجربه های نصفه و نیمه قبلی کارتان را جلو ببرید.

توسعه اهداف کاری: به وقت بلندپروازی

کسب و کارها معمولا با اهداف واقع گرایانه و در حد امکان کوچک کارشان را شروع می کنند. این یکی از اولین توصیه هایی است که هر مشاوری به مدیران می دهد. هرچه باشد بلندپروازی های خیلی زیاد همیشه کار دست کارآفرینان می دهد. از این نظر شما در موقعیت کارگردانی هستید که نباید امید زیادی به همکاری با ستاره های درجه یک سینما داشته باشد. در عوض باید اثرش را با حضور بازیگران معمولی جلوی دوربین ببرد. بی شک چنین کارگردانی در طول زمان با کسب موفقیت های بزرگ و کوچک کمی اعتبارش را افزایش خواهد داد. آن وقت نه تنها فرصتی برای همکاری با بازیگران مطرح پیدا می کند، بلکه تهیه کننده های دست و دلباز هم سراغش را خواهند گرفت.

کسی در دنیا نیست که دنبال اهداف بلندپروازانه برای کسب و کارش نباشد. این نکته یکی از بحث های کلیدی در حوزه کسب و کار محسوب می شود. اگر شما دائما اهداف کوچک یا خُرد را دنبال کنید، برندتان هیچ وقت توسعه پیدا نخواهد کرد. نکته کلیدی در این میان انتخاب زمانی برای توسعه درست کسب و کار خواهد بود. به طوری که اهداف بزرگ شما عملا تبدیل به مانعی برای بهبود اوضاع تان نشود.

یکی از کاربردهای کلیدی موفقیت های کوچک کمک به کارآفرینان برای توسعه اهداف شان است. دونده ای را در نظر بگیرید که قصد دارد مسیر ۵۰۰ کیلومتری بین دو شهر را طی کند. بی شک در طول تمرینات هر چند کیلومتری که به رکورد این دونده اضافه شود، روزنه ای امیدوارکننده برای پیشرفت خواهد بود. خب هیچ کس که از همان اول کار یک دونده ماراتن حرفه ای به دنیا نمی آید!

توسعه فرهنگ سازمانی: نقشه راهی برای آینده

چند بار تا حالا وارد شرکتی شده اید و فضای بی نهایت رسمی یا خشکش روی اعصاب تان رژه رفته است؟ احتمالا این تجربه بارها و بارها برای کارآفرینان روی می دهد. شاید فکر کنید هیچ نکته غیرعادی در این رابطه وجود ندارد. خب در این صورت باید کمی ناامیدتان کنیم؛ چراکه اوضاع همیشه آنطور که شما دوست دارید جلو نخواهد رفت. نکته کلیدی که باید یادتان باشد، اهمیت توسعه فرهنگ سازمانی در شرایطی است که مدیریت یک استارت‎آپ را برعهده دارید.

جشن های کوچک به کارآفرینان کمک می کند تا نظر کارمندان درباره اوضاع کاری را تغییر دهند. اجازه دهید با هم روراست باشیم، چه کسی دوست دارد هشت ساعت از روزش را تحت فشار شدید و بدون هیچ امیدی سپری کند. جشن های کوچک به کارمندان نشان می دهد که عملکرد خوب شان از چشم تیم مدیریتی پنهان نمی ماند. به علاوه، شما می توانید با این دست فرمان خیلی راحت فرهنگ سازمانی دلخواه تان را توسعه دهید. ماجرا حسابی جالب شد، نه؟

 

سخن پایانی

توسعه کسب و کار هدفی است که هر کارآفرینی در سر دارد. با این حال کمتر کسی به موفقیت های کوچک بها می دهد. انگار که تنها معیار توسعه کسب و کارها مربوط به موفقیت های بزرگ است. منظور ما همان دستاوردهایی است که معمولا حسابی در رسانه ها سر و صدا می کند یا موضوع فیلم های سینمایی می شود.

منابع:

https://fastercapital.com