مجلۀ تایم از سال ۱۹۲۷ تا به امروز هر ساله شخصیتی را به عنوان شخصیت سال خود معرفی میکند و عکس آن فرد را روی جلدش میگذارد. شخصیت برتر امسال گرتا تونبرگ دختر شانزدهسالۀ سوئدی است که به «بلندترین صدای اعتراضی پیرامون مهمترین مسئلهای که زمین با آن روبهروست» مشهور است. تونبرگ دو سالی میشود که جهان را به خود مشغول داشته است تا جلوی تغییرات اقلیمی را بگیرد. او همچنین بهعنوان نامزد جایزۀ صلح نوبل نیز معرفی شده است. اکنون صحبت از «اثر تونبرگی» در میان است و عدۀ زیادی او را الهامبخش جنبشهای محیط زیستی میدانند که توانسته توجه میلیونها نفر را به این موضوع جلب کند.
دور نیست که دغدغههای محیط زیستی به شخص او خلاصه شود، چراکه تونبرگ نمادی است برای این جنبشها که در احاطۀ کامل رسانهها و تبلیغات قرار گرفته است. نوجوان شانزدهسالۀ سوئدی توسط کسانی که عامل اصلی تغییرات اقلیمیاند به بازی گرفته شده است. عدهای او را میستایند و عدهای او را مسخره میکنند یا نادیده میانگارد.
آنچه صورتبندی این موضوع را دشوار میکند شیوۀ برخورد هر دو طرف ماجراست: عوامگرایی. نقطۀ تلاقی اندیشههای – اگر بتوان اینها را نگرش و دیدگاه دانست- ترامپ-گرتا سویههای پوپولیستی آنان است که طی قرون متمادی طرفداران زیادی داشته است. نمیتوان به این موضعگیریها بیتفاوت بود، چراکه این وضعیت برآمده از رویکردهای اینچنینی به جهان است. وضعیتی که ناکارآمدی خود را در برانگیختن موج عظیمی از عواطف و احساسات تودهها پنهان میکند تا از رهگذار آن به نتیجۀ مقبول، که مشروعیت و شهرت است، برسد.
شاید بگویید این دو، رویکردی در تضاد با هم دارند –که در لایههای سطحی چنین است- اما به نظر میرسد این دو جایی به هم میرسند و آن لحظه بیش از هر زمانی به ما نزدیک است؛ جایی که اعتراضات و جنبشهای محیط زیستی توسط سیاستمداران و پوپولیستها مصادره میشوند. این اتفاق با تأثیر رسانههای همانند مجلۀ تایم و دیگران رخ میدهد که در نهایت تبدیل به چرخِ تولید نوینی میشود که سازندۀ اقتصادی نو در راستای بازارهای آزاد است که عملکرد آن بیشک با تخریب بیشتر و جدیتر محیط زیست همراه خواهد بود.
ابوالفضل رجبی